بیاید قربانی کنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
دیگه خون جلوی چشمم رو گرفته بود، تصمیم خودم رو گرفتم باید کارش رو یکسره می کردم، خیلی رو اعصابم بود، هر چی باهاش کنار می اومدم مثل اینکه نتیجه عکس داشت، چاقو رو برداشتم گذاشتم بیخ گلوش، ضربه ی کاری رو بهش زدم و تمام، حتی یک لحظه هم پشیمون نشدم حتی یه لحظه؛ به نظرم حقش بود؛ نَفْسی که سرکش شد باید بدتر از این سرش بیاری …… .
#به_قلم_طلبه
#نَفْس_سرکش
#قربانی_نَفْس
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
آخرین نظرات